آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =علی گلی حسین‌آبادی | قالب =غزل | وزن = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | موضوع =امام حسن(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | ت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز
  | مطلع=آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = علی گلی حسین‌آبادی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =علی گلی حسین‌آبادی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب = غزل
  | وزن = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
  |وزن = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
  | موضوع =امام حسن(ع)
  |موضوع = امام حسن(ع)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز''' را شاعر آیینی [[علی گلی حسین‌آبادی]] درباره امام حسن(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه منقبت و در هفت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز|تا که باشد کهکشان با خاک پایت هم‌تراز}}
{{ب|آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز|تا که باشد کهکشان با خاک پایت هم‌تراز}}
خط ۲۷: خط ۲۴:
{{ب|وای بر آن حس تاریکی که یک شب بی‌هوا|گنبد خورشید را برداشت از خاک حجاز}}
{{ب|وای بر آن حس تاریکی که یک شب بی‌هوا|گنبد خورشید را برداشت از خاک حجاز}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسن(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۴

آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز از
علی گلی حسین‌آبادی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: امام حسن(ع)
آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نمازتا که باشد کهکشان با خاک پایت هم‌تراز
دست‌هایت سفره‌ای بود از سخاوت بیشترمی‌پذیرفتی جهان را روز و شب با روی باز
کوهی و توهین جمعی سنگ‌ریزه هیچ نیستای مُعزّ المؤمنین ای تا قیامت سرفراز
قطره قطره می‌چکید از چشمت اقیانوس‌هاآن‌قَدَر که داشتی در سجده‌ات سوز و گداز
با وضو پشت سرت می‌ایستادند ابرهاهر زمان دنیا تو را می‌دید در راز و نیاز
گوشه‌ای از سفره‌ات همواره می‌آمد بهشتای که بودی مثل آغوش خدا مهمان‌نواز
وای بر آن حس تاریکی که یک شب بی‌هواگنبد خورشید را برداشت از خاک حجاز