آن تیره‌شب که جمع پریشان، روان شدند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند
  | مطلع=آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = صحبت لاری 
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر = صحبت لاری 
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  |قالب =
  | وزن =
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)  
  |موضوع = امام حسین(ع)  
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش =
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات = ۱۱بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =   
  | سال قمری =  
  | یادداشت =این شعر اشاره به روز یازدهم محرم و به اسارت رفتن بازماندگان واقعه کربلا دارد. زبان و مفهوم شعر درد دل گویی است.
}}
}}
'''آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند''' را شاعر ایرانی [[صحبت لاری]] درباره امام حسین(ع) در یازده سروده است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند|از ناله قدسیان، جرسِ کاروان شدند}}
{{ب|آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند|از ناله قدسیان، جرسِ کاروان شدند}}
خط ۳۰: خط ۲۸:
{{ب|یا ایّها ‌الرّسول خدا را نظاره‌ای|ما را به قبر خویش طلب یا که چاره‌ای}}
{{ب|یا ایّها ‌الرّسول خدا را نظاره‌ای|ما را به قبر خویش طلب یا که چاره‌ای}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==توضیح و تشریح==
شعر مناسب ایام محرم که اشاره به روز یازدهم درباره رفتن اهل بیت امام حسین(ع) در حال اسیری به سوی کوفه و شام دارد. زبان و مفهوم شعر درد دل گویی است.
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]
[[رده:شعرهای کهن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۸

آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدند از
صحبت لاری

موضوع: امام حسین(ع)
این شعر اشاره به روز یازدهم محرم و به اسارت رفتن بازماندگان واقعه کربلا دارد. زبان و مفهوم شعر درد دل گویی است.
آن تیره‌شب که جمع پریشان روان شدنداز ناله قدسیان، جرسِ کاروان شدند
هم حاملانِ عرش به زانو در‌آمدندهم طایرانِ سدره برون‌ ز آشیان شدند
شد رستخیز عام، دمی کآن مسافرانبدْرود‌سازِ قبرِ شه انس و جان شدند
آورده تنگ مرقد پُر نور در بغلمانند شمع طور، سراپا زبان شدند
گه نوحه، گه زیارت و گاهی وداع و گاهاز بس فغان و آه ز آه و فغان شدند
بر حال زار خویش در آن روضۀ شریفلختی سروده مرثیه و روضه‌خوان شدند
کای فخر انبیا تو برفتیّ و امتّتاز کین، پس از تو خصم امام زمان شدند
پیکار بدر و حرب احد را به خاطر آروز جان ما مپرس که با ما چسان شدند
از روضه سر بر‌آر و نگه کن که عترتتناچار، دور از این حرم و آشیان شدند
اینک ز تربت تو به قصد عراق و شامبا جان سوگوار و تن ناتوان شدند
یا ایّها ‌الرّسول خدا را نظاره‌ایما را به قبر خویش طلب یا که چاره‌ای