خال لب (امام خمینی): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
'''<nowiki>{{شعر}}</nowiki>'''
'''<nowiki>{{شعر}}</nowiki>'''


'''<nowiki>{{بمن به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم</nowiki>'''
'''<nowiki>{{ب|من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم |چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم}}</nowiki>'''


'''فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم'''  
'''<nowiki>{{ب|فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم|همچو منصور خریدار سر دار شدم</nowiki><nowiki>}}</nowiki>'''


'''همچو منصور خریدار سر دار شدم'''
'''<nowiki>{{ب|غم دلدار، فکنده است به جانم شرری|که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم</nowiki><nowiki>}}</nowiki>'''


'''غم دلدار، فکنده است به جانم شرری'''  
'''<nowiki>{{ب|در میخانه گشایید به رویم، شب و روز|که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم</nowiki><nowiki>}}</nowiki>'''


'''که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم'''
'''<nowiki>{{ب|جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم|خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم</nowiki><nowiki>}}</nowiki>'''


'''در میخانه گشایید به رویم، شب و روز '''  
'''<nowiki>{{ب|واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد|از دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم}}</nowiki>'''


'''که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم'''
'''<nowiki>{{ب|بگذارید که از بتکده یادی بکنم|من که با دست بت میکده بیدار شدم}}</nowiki>'''
 
'''جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم'''
 
'''خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم'''
 
'''واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد              از دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم'''
 
'''بگذارید که از بتکده یادی بکنم                من که با دست بت میکده بیدار شدم'''

نسخهٔ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۳

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم این مصراع مطلع غزلی معروف است که اثر امام خمینی می‌باشد که بعد از رحلتش منتشر شد. سیدعلی خامنه‌ای رهبر انقلاب جوابی به آن در همان وزن سرود که مطلعش این است: تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی. شاعران زیادی این غزل را تضمین نموده‌اند.


متن شعر

{{شعر}}

{{ب|من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم |چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم}}

{{ب|فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم|همچو منصور خریدار سر دار شدم}}

{{ب|غم دلدار، فکنده است به جانم شرری|که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم}}

{{ب|در میخانه گشایید به رویم، شب و روز|که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم}}

{{ب|جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم|خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم}}

{{ب|واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد|از دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم}}

{{ب|بگذارید که از بتکده یادی بکنم|من که با دست بت میکده بیدار شدم}}