ادب آموخته مکتب طاهایی تو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
  | مطلع=ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = حمید سبزواری
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر = حمید سبزواری
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل  
  |قالب =غزل
  | وزن = فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  |وزن = فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  | موضوع =حضرت زینب(س)
  |موضوع = حضرت زینب(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش =
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات = ۹بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =   
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو''' را [[حمید سبزواری]] درباره حضرت زینب(س) در نه بیت سروده است. این شعر در قالب ترجیع بند  و بند دوم و در گونه منقبت با وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است.
==متن شعر==
{{شعر}}  بند اول
{{شعر}}  بند اول
{{ب|ای ز دیدار رخت جان پـیـمبـر روشن|دیـدۀ حـق‌نـگـر سـاقـی کـوثــر روشن}}
{{ب|ای ز دیدار رخت جان پـیـمبـر روشن|دیـدۀ حـق‌نـگـر سـاقـی کـوثــر روشن}}
خط ۴۲: خط ۳۹:
{{ب|در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی|که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و اَدبی}}
{{ب|در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی|که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و اَدبی}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زینب(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۵۸

ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو از
حمید سبزواری



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: حضرت زینب(س)
بند اول
ای ز دیدار رخت جان پـیـمبـر روشندیـدۀ حـق‌نـگـر سـاقـی کـوثــر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشتاز جـمـالت دل صـدّیـقـۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجبکه شد از نور توأش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوستکه ز مهـر تو شده سیـنۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفتوز تماشای تو شد خاطـر شبّـر روشن
آیت لـطـف خـدایـی و به هـر دل تابیگر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شدکه ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
زیب اب نام گرفتی و مرا فخر این بسکه شد از نـام دلارای تو دفـتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبیکه ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی


بند دوم
ادب آموختۀ مکتب طاهایی توتربیت‌یافتۀ دامن زهرایی تو
زینب قامت دین، زیور رخسار شرفمظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علیخانۀ فاطمه را شمع دل‌آرایی تو
بزم عترت را آذین ز گل روی تو شدنقش رحمت را آیینه سراپایی تو
عبرت‌آموز زنانی به حجاب و به وقاربرتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنکغنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهندکه گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشدمادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبیکه ز سر تا به قدم قدس و عفاف و اَدبی