سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سعید تاج‌محمدی | قالب =غزل | وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن | موضوع =امام حسن(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | ت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان
  | مطلع=سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = سعید تاج‌محمدی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سعید تاج‌محمدی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب = غزل
  | وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
  |وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
  | موضوع =امام حسن(ع)
  |موضوع = امام حسن(ع)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان''' را شاعر آیینی [[سعید تاج‌محمدی]] درباره امام حسن(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه منقبت و در هشت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن می‌باشد.


==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان|که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان}}
{{ب|سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان|که تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران|کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان}}
{{ب|مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجران|کریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسن(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۱

سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان از
سعید تاج‌محمدی



در قالب غزل

با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

موضوع: امام حسن(ع)


سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدانکه تیغ تیز میدان می‌دهد سَیّاس را برهان
سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگاگر هم بسته باشد مجتبی با دشمنش پیمان
حسن تنها نه در منزل اسیر حیلۀ زن بودکه بین لشکر خود بود تنها بین نامردان
حسن البته تنها نیست وقتی در کنار اوحسین و زینبش هستند با عباس یک گردان
به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامۀ احمدبه روی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان
بپرس از کوچه‌ها بعد از علی‌بن‌ابی‌طالبکدامین شانه در تاریکی شب می‌بَرَد اَنبان؟
کسی که گرد فرشش را تبرک می‌برد جبریلنشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان
مُعزّ المؤمنین است او بپرس از مردم نجرانکریم اهل‌بیت است او بپرس از سورۀ انسان