شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =شهید عشق | نام شاعر =نیر تبریزی | قالب =غزل قصیده | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت =مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۴بیت | م...» ایجاد کرد) |
Z.khansari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سرصفحه | |||
| مطلع=شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | |||
| نام شعر=شهید عشق | |||
| شاعر = نیر تبریزی | |||
| مصحح = | |||
| بخشی از دیوان = | |||
|قالب =غزل قصیده | |||
|وزن = | |||
|موضوع = امام حسین(ع) | |||
| قبلی = | |||
| بعدی = | |||
| سال خورشیدی = | |||
| سال میلادی = | |||
| سال قمری = | |||
| یادداشت = | |||
}} | |||
{{جعبه اطلاعات شعر | {{جعبه اطلاعات شعر | ||
| عنوان =شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | | عنوان =شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش|تو خصم بین که به یغما، زره برد ز تنش}} | {{ب|شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش|تو خصم بین که به یغما، زره برد ز تنش}} | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
{{ب|مگر وفا به مکافات روز بدر نکرد؟|تطاولی که کشید از تو، جسم ممتحنش}} | {{ب|مگر وفا به مکافات روز بدر نکرد؟|تطاولی که کشید از تو، جسم ممتحنش}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۳
{{جعبه اطلاعات شعر
| عنوان =شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | تصویر =
شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش | تو خصم بین که به یغما، زره برد ز تنش | |
زره به غارت اگر برد، خصم خیره چه غم؟ | که بود جوشن تن، زلف های پرشکنش | |
چو آب بست به گلزار بوتراب، سپهر | که خون چکد همه از چشم لاله ی دمنش | |
یکی به حکم تفرّج به نینوا بگذر | پر از شقایق و گلنار زخم بین چمنش | |
شهی که سندس فردوس بود پوشش او | روا ندید به تن، خصم جامه ی کهنش | |
لبی که روح قدس از دمش سخنگو شد | شگفت بین که بریدند در دهن سخنش | |
تنی ضعیف که پاسی فزون نماند درست | صبا به بیهده کردی ز خار و خس، کفنش | |
دگر بشیر به کنعان چه ارمغان آرد | ز یوسفی که قبا کرده گرگ، پیرهنش | |
سپهر کاش چو می داد ملک جم بر باد | همین به خاتم از او بود قانع، اهرمنش | |
چراغ دوده ی طاها فلک به یثرب کُشت | ز قصر شام سرآورد، دود انجمنش | |
زمانه گلشن زهرا چنان به یغما داد | که بار قافله شد، ارغوان و یاسمنش | |
فلک سری که سرودش، کلام یزدان بود | نبود در خور چوب جفا، لب و دهنش | |
گهش به دیر نشاندی، گهش به قعر تنور | گهی به کوچه و بازار، پیش مرد و زنش | |
مگر وفا به مکافات روز بدر نکرد؟ | تطاولی که کشید از تو، جسم ممتحنش |