شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش

از ویکی تراث

شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش شهید عشق از
نیر تبریزی



در قالب غزل قصیده

موضوع: امام حسین(ع)


شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنشتو خصم بین که به یغما، زره برد ز تنش
زره به غارت اگر برد، خصم خیره چه غم؟که بود جوشن تن، زلف های پرشکنش
چو آب بست به گلزار بوتراب، سپهرکه خون چکد همه از چشم لاله ی دمنش
یکی به حکم تفرّج به نینوا بگذرپر از شقایق و گلنار زخم بین چمنش
شهی که سندس فردوس بود پوشش اوروا ندید به تن، خصم جامه ی کهنش
لبی که روح قدس از دمش سخنگو شدشگفت بین که بریدند در دهن سخنش
تنی ضعیف که پاسی فزون نماند درستصبا به بیهده کردی ز خار و خس، کفنش
دگر بشیر به کنعان چه ارمغان آردز یوسفی که قبا کرده گرگ، پیرهنش
سپهر کاش چو می داد ملک جم بر بادهمین به خاتم از او بود قانع، اهرمنش
چراغ دوده ی طاها فلک به یثرب کُشتز قصر شام سرآورد، دود انجمنش
زمانه گلشن زهرا چنان به یغما دادکه بار قافله شد، ارغوان و یاسمنش
فلک سری که سرودش، کلام یزدان بودنبود در خور چوب جفا، لب و دهنش
گهش به دیر نشاندی، گهش به قعر تنورگهی به کوچه و بازار، پیش مرد و زنش
مگر وفا به مکافات روز بدر نکرد؟تطاولی که کشید از تو، جسم ممتحنش