ای سمت خود کشانده خواص و عوام را: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان = ای سمت خود کشانده خواص و عوام را | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =ای سمت خود کشانده خواص و عوام را | نام شاعر = محمدحسین ملکیان | قالب = غزل | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن | موضوع = امام حسین(ع) | مناسبت =اربع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = [[ای سمت خود کشانده خواص و عوام را]]
  | مطلع= ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = محمدحسین ملکیان
  | نام شعر =ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
  | مصحح =  
  | نام شاعر = [[محمدحسین ملکیان]]
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = [[غزل]]
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  |قالب = غزل  
  | موضوع = [[امام حسین(ع)]]
  |وزن = مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
  | مناسبت =اربعین
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
  | بعدی =  
  | تعداد ابیات =۸ بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع فلیرحل معنا
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''ای سمت خود کشانده خواص و عوام را''' [[غزل]] شعری درباره [[امام حسین(ع)]] اثر طبع [[محمدحسین ملکیان]] شاعرآیینی معاصر [[ایران]] است.


==معرفی==
{{اصلی|محمدحسین ملکیان}}
«ای سمت خود کشانده خواص و عوام را» محمدحسین ملکیان در هشت [[بیت]] در قالب [[غزل]] سروده است. موضوع این شعر درباره [[زیارت اربعین]] امام حسین(ع)در [[وزن]] مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ای سمت خود کشانده خواص و عوام را|دریاب این سپاه پیاده نظام را}}
{{ب|ای سمت خود کشانده خواص و عوام را|دریاب این سپاه پیاده نظام را}}
خط ۳۱: خط ۲۷:
{{ب|مصراع آخر است، رسیدیم کربلا|باید چه کرد این همه حُسن ختام را}}
{{ب|مصراع آخر است، رسیدیم کربلا|باید چه کرد این همه حُسن ختام را}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
فلیرحل معنا
==منابع==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۱

ای سمت خود کشانده خواص و عوام را از
محمدحسین ملکیان



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)


ای سمت خود کشانده خواص و عوام رادریاب این سپاه پیاده نظام را
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفتدر موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چاییکجا چشید لذت شُرب مدام را
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برداشک علی‌الدوام ، قوام کلام را
«ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش»ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاهپای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلاباید چه کرد این همه حُسن ختام را