این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری
  | مطلع= این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = صامت بروجردی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =صامت بروجردی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  |قالب = غزل
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن = فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
  | مناسبت =
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۹بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری''' از شعرهای عاشورایی صامت بروجردی ااست. این شعر در وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن در قالب غزل در نه بیت سروده شده است.


==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری|هر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری}}
{{ب|این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری|هر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری}}
خط ۲۹: خط ۲۸:
{{ب|تا تو (صامت) شده‌ای نوحه سرای شه دین|جهل محض است اگر بیم ز محشر داری}}
{{ب|تا تو (صامت) شده‌ای نوحه سرای شه دین|جهل محض است اگر بیم ز محشر داری}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۰

این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری از
صامت بروجردی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)


این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داریهر زمان از ستمی دیده ز خون تر داری
گاه در دیر نصاری و گهی خانه خولیگاه در کنج تنور این سر انور داری
حسرت و داغ جوان مردگی و تشنه لبیجمله را ای سر ببریده تو بر سر داری
جگر سوخته کی تاب صبوری داردگریه از حسرت دامادی اکبر داری
بسته از گریه گلویت که جوابم ندهییا شکایت ز جدا بودن مادر داری
مگر ای سرنبدی زینت آغوش رسولز چه از خاک سیه بالش و بستر داری
زین شراری که تو را هست بدل پندارمخبر از سوز تب عابد مضطر داری
دام از چیست که مژگان تو ریزد خونابیاد از تیر گلوی علی اصغر داری
تا تو (صامت) شده‌ای نوحه سرای شه دینجهل محض است اگر بیم ز محشر داری