بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =حبیب الله چایچیان | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته
  | مطلع=بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = حبیب الله چایچیان
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =حبیب الله چایچیان
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن
  |وزن = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
  | موضوع =حضرت زهرا(س)
  |موضوع = حضرت زهرا(س)
  | مناسبت =فاطمیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته''' مطلع شعری از [[حبیب الله چایچیان]] در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در هفت بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته|یا که بیت‌الله را کاشانه و در سوخته}}
{{ب|بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته|یا که بیت‌الله را کاشانه و در سوخته}}
خط ۲۸: خط ۲۶:


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زهرا(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۳

بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوخته از
حبیب الله چایچیان



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)


بوی خوش می‌آید اینجا عود و عنبر سوختهیا که بیت‌الله را کاشانه و در سوخته
از چه خون مى‌گريد اين ديوار و در يارب مگرگلشن آل خليل اينجا در آذر سوخته
خانۀ زهراست اينجا، قتلگاه محسن استآشيان قهرمان بدر و خيبر، سوخته
خانۀ وحی از ملک یک‌باره شد در ازدحاماندر این غوغا مگر جبریل را پر سوخته
بر حریم عقل کل، دیوانه‌ای زد آتشیکز غمش هر عاقلی را جان و پیکر، سوخته
خيمه‌گاه كربلا را آتش از اينجا زدندشد ز داغ محسن آخر كام اصغر، سوخته
گر نمى‌كرد اشك چشمانت «حسان» امدادِ منمى‌شد از آه من اين اوراق دفتر، سوخته