جام شراب و جام لب لعل مست تو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{ب|آغوش مهر تو به من آموخت عشق را|تا بر خود آمدم که شدم بت پرست تو}}
{{ب|آغوش مهر تو به من آموخت عشق را|تا بر خود آمدم که شدم بت پرست تو}}
{{ب|چون تو خدای حسنی و من طالب حسن|مفیوضم از تنعّم فیض نشست تو}}
{{ب|چون تو خدای حسنی و من طالب حسن|مفیوضم از تنعّم فیض نشست تو}}
{ب|خواهم گسستن از تن و جان و جهان ، ولی|حاشا دمی شوم به خیال گسست تو}}
{{ب|خواهم گسستن از تن و جان و جهان ، ولی|حاشا دمی شوم به خیال گسست تو}}
{{ب|از قید و بند دهر فریبنده رسته ام|گشتم اسیر زلف تو و پای بست تو}}
{{ب|از قید و بند دهر فریبنده رسته ام|گشتم اسیر زلف تو و پای بست تو}}
{{ب|بشکن هر آنچه می شکنی جز دل حزین|دل خانهٔ تو هست و نخواهم شکست تو}}
{{ب|بشکن هر آنچه می شکنی جز دل حزین|دل خانهٔ تو هست و نخواهم شکست تو}}
{{ب|مشکن تو عهد اگر چه (هدایت) شکسته است|خواهم کنم وفایِ به عهد الست تو}}
{{ب|مشکن تو عهد اگر چه (هدایت) شکسته است|خواهم کنم وفایِ به عهد الست تو}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۰

جام شراب و جام لب لعل مست تو از
هدایتی تبریزی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: امام مهدی(ع)
جام شراب و جام لب لعل مست توکرده مرا به سلسله و داده دست تو
چون سایه ام ، که بی تو نباشد ز من اثربودم ز بود عشق تو ، هستم ز هست تو
چون دیده گیرم از رخ زیبایت ای صنم ؟مجذوب خود نموده ای ام ، ناز شست تو
محو جمال اجمل و مست نگاه مستخود را نداند آنکه شود مست تَست تو
آغوش مهر تو به من آموخت عشق راتا بر خود آمدم که شدم بت پرست تو
چون تو خدای حسنی و من طالب حسنمفیوضم از تنعّم فیض نشست تو
خواهم گسستن از تن و جان و جهان ، ولیحاشا دمی شوم به خیال گسست تو
از قید و بند دهر فریبنده رسته امگشتم اسیر زلف تو و پای بست تو
بشکن هر آنچه می شکنی جز دل حزیندل خانهٔ تو هست و نخواهم شکست تو
مشکن تو عهد اگر چه (هدایت) شکسته استخواهم کنم وفایِ به عهد الست تو