فهرست تضمین‌های غزل‌های امام خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها
جز (Bashir صفحهٔ فهرست تضمین‌های من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم را به فهرست تضمین‌های غزل‌های امام خمینی منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فهرست تضمین‌های | '''فهرست تضمین‌های غزل‌های امام خمینی''' مجموعه تضمین هایی به زبان فارسی است که بر غزل های امام خمینی آورده شده است. | ||
==تضمین های غزل خال لب== | |||
{{اصلی| خال لب (امام خمینی)}} | |||
امام خمینی غزلی دارند که با مصراع «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» شروع می شود. این غزل توسط برخی شاعران تضمین شده است. | |||
===محمدکاظم کاظم پور=== | |||
جلوه روی تو را طالب دیدار شدم ترک جان کردم و عشق تو خریدار شدم | |||
عقل و دین باخته دیوانه دلدار شدم «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم | |||
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم» | |||
تا نهادم به سرای حرم عشق قدم غیر عشق تو اگر قید همه چیز زدم | |||
عشق تو گشت مرا مونس و یار و همدم «فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم | |||
همچو منصور خریدار سر دار شدم» | |||
رفتی ای دوست ز پیشم به سرای دگری ماند از داغ تو اندر دل من شور و شری | |||
دادم از دست دریغا چه یگانه گهری «غم دلدار فکنده است به جانم شرری | |||
که به جان آمدم و شهره بازار شدم» | |||
هجر تو بر دل من آهن داغ است هنوز غصه دارم ز فراغ تو مه شب افروز | |||
هست مجروح دلم زین الم طاقت سوز «در میخانه گشایید به رویم شب و روز | |||
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم» | |||
روز و شب از غم تو اشک به دامن کردم کار یعقوب من سوخته خرمن کردم | |||
او برای پسر و بهر پدر من کردم «جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم | |||
خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم» | |||
عشق تو بود که این گرمی بازارم داد قدرت عشق چنین قدرت گفتارم داد | |||
شکر حق را که چو تو یار وفادارم داد «واعظ شهر که از پند خود آزارم داد | |||
از دم رند می آلوده مددکار شدم» | |||
خواهم از هجر تو من ناله و دادی بکنم یاد آن پاک دل و پاک نهادی بکنم | |||
از من امید مدارید که شادی بکنم «بگذارید که از بتکده یادی بکنم | |||
من که با دست بت میکده بیدار شدم» | |||
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۶
فهرست تضمین‌های غزل‌های امام خمینی مجموعه تضمین هایی به زبان فارسی است که بر غزل های امام خمینی آورده شده است.
تضمین های غزل خال لب
امام خمینی غزلی دارند که با مصراع «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» شروع می شود. این غزل توسط برخی شاعران تضمین شده است.
محمدکاظم کاظم پور
جلوه روی تو را طالب دیدار شدم ترک جان کردم و عشق تو خریدار شدم
عقل و دین باخته دیوانه دلدار شدم «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم»
تا نهادم به سرای حرم عشق قدم غیر عشق تو اگر قید همه چیز زدم
عشق تو گشت مرا مونس و یار و همدم «فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم»
رفتی ای دوست ز پیشم به سرای دگری ماند از داغ تو اندر دل من شور و شری
دادم از دست دریغا چه یگانه گهری «غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم»
هجر تو بر دل من آهن داغ است هنوز غصه دارم ز فراغ تو مه شب افروز
هست مجروح دلم زین الم طاقت سوز «در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم»
روز و شب از غم تو اشک به دامن کردم کار یعقوب من سوخته خرمن کردم
او برای پسر و بهر پدر من کردم «جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم»
عشق تو بود که این گرمی بازارم داد قدرت عشق چنین قدرت گفتارم داد
شکر حق را که چو تو یار وفادارم داد «واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم»
خواهم از هجر تو من ناله و دادی بکنم یاد آن پاک دل و پاک نهادی بکنم
از من امید مدارید که شادی بکنم «بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم»