مردک پست که عمری نمک حیدر خورد: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | نام شاعر =محمدبنواری | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زمان سرایش = معاصر | ز...» ایجاد کرد) |
Elyas-salehi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{سرصفحه | ||
| | | مطلع=مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | ||
| نام شعر=مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | |||
| شاعر = محمدبنواری | |||
| نام شعر =مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | | مصحح = | ||
| | | بخشی از دیوان = | ||
| قالب =غزل | | بخشی از مجموعه اشعار = | ||
| وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | |قالب =غزل | ||
| موضوع =حضرت زهرا(س) | |وزن = فاعلاتن مفاعلن فعلن | ||
| | |موضوع =حضرت زهرا(س) | ||
| | | قبلی = | ||
| | | بعدی = | ||
| | | سال خورشیدی = | ||
| | | سال میلادی = | ||
| سال قمری = | |||
| یادداشت = | |||
}} | }} | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|مردک پست که عمری نمک حیدر خورد|نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد}} | {{ب|مردک پست که عمری نمک حیدر خورد|نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد}} | ||
{{ب|ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف|دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد}} | {{ب|ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف|دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد}} | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
{{ب|قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما|وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد}} | {{ب|قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما|وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۶
{ب|هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم|نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد}}
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد | نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد | |
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف | دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد | |
آه زینب تو ندیدی به خدا من دیدم | مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد | |
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود | مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد | |
لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد | مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد | |
حسن ازغصه سرش را به زمین زد غش کرد | باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد | |
قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما | وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد |