چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
  | مطلع=چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
| تصویر =
| توضیح تصویر =
  | نام شعر =چون او
  | نام شعر =چون او
  | نام شاعر =محمدجواد غفورزاده
  | شاعر =محمدجواد غفورزاده
| مصحح =
| بخشی از دیوان =
| بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن =  
  | وزن =  
  | موضوع =حضرت زینب(س)
  | موضوع =حضرت زینب(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۱۰بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد''' مطلع شعری از[[محمدجواد غفورزاده]] درباره حضرت زینب(س) است. این شعر در قالب غزل و در گونه مدح و مرثیه با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن و در ده بیت سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد|خون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد}}
{{ب|چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد|خون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد}}
{{ب|زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان|با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد}}
{{ب|زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان|با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد}}
خط ۳۰: خط ۲۹:
{{ب|یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری است|نامش، همیشه بر لب ایام جاری است}}
{{ب|یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری است|نامش، همیشه بر لب ایام جاری است}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعربا موضوع حضرت زینب(س)]]
[[رده:شعرهای محمدجواد غفورزاده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۴

چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد چون او از
محمدجواد غفورزاده



در قالب غزل

موضوع: حضرت زینب(س)
چون او کسی به راه وفا یاوری نکردخون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگانبا اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
بعد از وداع روز دهم، با ستارگانکوتاهی از وظیفۀ هم‌سنگری نکرد
در حقِّ غنچه‌های دل افسردۀ یتیمچون او، کسی مراقبت و مادری نکرد
بعد از امام آینه‌ها، با کلام نورهیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبرکاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محمل‌نشین، کسیدیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایه‌بان محمل غم، با هلال خویشجز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد
ویرانه بود و دربه‌دری، باز لحظه‌ایغفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری استنامش، همیشه بر لب ایام جاری است