لشگر هجوم عام نمودند بر سرش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =لشگر هجوم عام نمودند بر سرش | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =صغیر اصفهانی | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۱۱ب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =لشگر هجوم عام نمودند بر سرش
  | مطلع=لشگر هجوم عام نمودند بر سرش
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = صغیر اصفهانی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =صغیر اصفهانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  |قالب =غزل
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | مناسبت =
  |موضوع =امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۱۱بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''لشگر هجوم عام نمودند بر سرش''' را شاعر آیینی [[صغیر اصفهانی]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در یازده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|لشگر هجوم عام نمودند بر سرش|آن یک به تیغ می‌زد و این یک به خنجرش}}
{{ب|لشگر هجوم عام نمودند بر سرش|آن یک به تیغ می‌زد و این یک به خنجرش}}
خط ۳۱: خط ۲۹:
{{ب|پس آن بزرگوار ز زین بر زمین فتاد|سیماب‌وار لرزه به عرش برین فتاد}}
{{ب|پس آن بزرگوار ز زین بر زمین فتاد|سیماب‌وار لرزه به عرش برین فتاد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۳

لشگر هجوم عام نمودند بر سرش از
صغیر اصفهانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: امام حسین(ع)
لشگر هجوم عام نمودند بر سرشآن یک به تیغ می‌زد و این یک به خنجرش
با حربه اکتفا ننمودند و فرقه‌ایخاکم به سر زدند ز کین، سنگ بر سرش
هر تیر و تیغ و نیزه و خنجر بر او رسیدسر زد به قلب اطهر جدّ مطهّرش
یا رب! چه بود حالت بابش در آن زمان؟آیا چه حال داشت در آن لحظه، مادرش؟
بهر کدام درد دلش، ناله سر کنم؟گویم ز جسم یا ز دل پُر ز آذرش؟
آن سوزِ تشنه‌کامی و آن تاب آفتابو‌آن یاوران غرقه به خون، در برابرش
پشتش شکسته از غم عبّاس نام‌دارآتش فکنده بر جگرش، داغ اکبرش
نه یار و یاوری، نه معین و نه لشگرینه قاسمش به جا و نه عون و نه جعفرش
افتاده نخلِ قدّ علی اکبرش ز پاپُر خون ز تیر حرمله، حلقوم اصغرش
از کثرت جراحت و زخم و غم و عطشدیگر نمانْد تابِ مکان بر تکاورش
پس آن بزرگوار ز زین بر زمین فتادسیماب‌وار لرزه به عرش برین فتاد