فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =محمدحسین ملکیان | قالب = غزل | وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن | موضوع =رسول خدا(ص) | مناسبت = مرثیه | زمان سرایش = معاصر | زبان =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را
  | مطلع=فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = محمدحسین ملکیان
  | نام شعر =  
  | مصحح =  
  | نام شاعر =محمدحسین ملکیان
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
  |قالب =غزل
  | موضوع =رسول خدا(ص)  
  |وزن = مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
  | مناسبت = مرثیه
  |موضوع =رسول خدا(ص)  
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۶بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را''' را شاعر معاصر [[محمدحسین ملکیان]] درباره رسول خدا(ص) سروده است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه در شش بیت در وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را|که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را}}
{{ب|فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را|که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را}}
خط ۲۷: خط ۲۴:
{{ب|علی ماند و پی کاری همه رفتند پیغمبر،|به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را}}
{{ب|علی ماند و پی کاری همه رفتند پیغمبر،|به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زینب(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۷

فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را از
محمدحسین ملکیان



در قالب غزل

با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

موضوع: رسول خدا(ص)
فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود راکه پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را
فَلَک می‌ریزد امشب بر سر خود، خاک عالم رامَلَک بر اشک چشمش می‌کشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاری‌ستیکی با گریه می‌گیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال می‌خواهدبچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و می‌چرخد به آن سمتیکه تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند پیغمبر،به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را