هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
  | مطلع=هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = شوقی اصفهانی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =شوقی اصفهانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن =  
  |قالب =غزل
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |وزن =  
  | مناسبت =
  |موضوع =امام حسین(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۱۳بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین''' را شاعر آیینی [[شوقی اصفهانی]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه در سیزده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین|نمانْد در دل پُر حسرت، آرزوی حسین}}
{{ب|هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین|نمانْد در دل پُر حسرت، آرزوی حسین}}
{{ب|خدا گواست نخواهم بهشت و حور و قصور|اگر همیشه بُوَد منزلم به کوی حسین}}
{{ب|خدا گواست نخواهم بهشت و حور و قصور|اگر همیشه بُوَد منزلم به کوی حسین}}
خط ۳۴: خط ۳۳:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
   
   
==پانویس==


==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۶

هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین از
شوقی اصفهانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسیننمانْد در دل پُر حسرت، آرزوی حسین
خدا گواست نخواهم بهشت و حور و قصوراگر همیشه بُوَد منزلم به کوی حسین
محبّتش که به دل داشت جا ز روز ازلهمان کشید مرا عاقبت به سوی حسین
چو خضر در پی آب بقا نخواهد رفتکسی که زندۀ جاوید شد به بوی حسین
شود مشاهده وجه خدایِ عزّوجلکس ار ز دیدۀ دل بنْگرد به روی حسین
ز مر‌قدش همه دم، نور حق نمایان استببین تو نور خدا از رخ نکوی حسین
تفاوتی نکند خُلق و خوی آن با اینچه خُلق و خوی محمّد، چه خُلق و خوی حسین
حسین و نام حسینم شده است ورد زباننباشدم به جهان غیر گفت‌و‌گوی حسین
دعای جنّ و مَلَک مستجاب خواهد شداگر دهند خدا را قسم به موی حسین
حیات‌بخش همه اهل عالم است، فراتدریغ و درد کز آن تر نشد، گلوی حسین
فغان و آه از آن‌ دم! که زینب محزونبه قتلگاه روان شد به جست‌وجوی حسین
هزار پاره تنی غرق لجّۀ خون دیدز جور خصم جفا‌پیشه آن عدوی حسین
تو مادح دگران باش و هر چه خواهی گویهزار شکر که شوقی است، مدح‌گوی حسین