از لاله زار توحید آتش زبانه می زد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =از لاله زار توحید آتش زبانه می زد | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر =از لاله زار توحید آتش زبانه می زد | نام شاعر =غلامرضا سازگار | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زمان سرایش =...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
  | مطلع=از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = غلامرضا سازگار
  | نام شعر =از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
  | مصحح =  
  | نام شاعر =غلامرضا سازگار
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب = غزل
  | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن
  |وزن = فاعلاتن مفاعلن فعلن
  | موضوع =حضرت زهرا(س)
  |موضوع = حضرت زهرا(س)
  | مناسبت =فاطمیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۹بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''از لاله زار توحید آتش زبانه می زد''' مطلع شعری از [[غلامرضا سازگار]] در گونه منقبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل درنه بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|از لاله زار توحید آتش زبانه می زد|گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد}}
{{ب|از لاله زار توحید آتش زبانه می زد|گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد}}
خط ۲۹: خط ۲۶:
{{ب|هنگام شرح این غم از قلب زار(میثم)|مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد}}
{{ب|هنگام شرح این غم از قلب زار(میثم)|مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زهرا(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۹

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد از
غلامرضا سازگار



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)
از لاله زار توحید آتش زبانه می زدگل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بودگر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم راقاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازوگاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیرهاو با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروتمرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر رااز ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که میدید موی مرا پریشانبا اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم از قلب زار(میثم)مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد