ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =مصیبی تبریزی | قالب =غزل | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن | موضوع = امام مهدی(ع) | مناسبت =انتظار | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم
  | مطلع=ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = مصیبی تبریزی
  | نام شعر =
  | مصحح =
  | نام شاعر =مصیبی تبریزی
| بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  |قالب = غزل
  | موضوع = امام مهدی(ع)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | مناسبت =انتظار
  |موضوع = امام مهدی(ع)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
| بعدی =  
  | تعداد ابیات =۱۴بیت
  | سال خورشیدی =  
  | منبع =  
  | سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم''' مطلع شعری از [[مصیبی تبریزی]] با موضوع امام مهدی(ع) است. این شعر آیینی در گونه توسل و در چهارده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم|شکایت محضر داور نمی کردم چه می کردم}}
{{ب|ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم|شکایت محضر داور نمی کردم چه می کردم}}
خط ۳۳: خط ۳۲:
{{ب|مصیب روزوشب گوید؛ اگردرآتش هجرش|دلم را هُرم خاکستر نمی کردم چه می کرد}}
{{ب|مصیب روزوشب گوید؛ اگردرآتش هجرش|دلم را هُرم خاکستر نمی کردم چه می کرد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعرهای غزل درباره امام مهدی(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۳

ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم از
مصیبی تبریزی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: امام مهدی(ع)
ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردمشکایت محضر داور نمی کردم چه می کردم
تویی ساقیِّ جام من دوا و التیام منمیِ عشق تو درساغر نمی کردم چه می کردم
شدم مخمور و مست عطر تو ای نرگس نرجسثنای چون تویی دلبر نمی کردم چه می کردم
به هر درد و به هر محنت بود ورد زبان نامتاگر نام تو را ازبر نمی کردم چه می کردم
نگین خوش تراش حلقه احساسمی مولاخیالت زیبِ انگشتر نمی کردم چه می کردم
روانم یابن زهرا در پی خورشید رویت بودبه دل مهر تو را زیور نمی کردم چه می کردم
در این گرداب وانفسا اگر کشتیِّ جانم رابه نام نامیت لنگر نمی کردم چه می کردم
ز بس سنگ است در راهم کنندم تا که گمراهمنگاهت بر رهم منظر نمی کردم چه می کردم
لهیب آتش عشقت دلم را مشتعل کردهخموشش زآب چشمم گرنمی کردم چه می کردم
بهار زندگی بی عشق ومهر توخزان می شداگر عشق تو را باور نمی کردم چه می کردم
به کُنج دل تمنای وصالت خانه بُگزیدهبه یادت کنج دل بسترنمی کردم چه می کردم
صلایَت کیمیای مِسّ ناپاک وجودم شدهوای زرگر و زر، گر نمی کردم چه می کردم
گدای این درم یابن الحسن امّا در این فکرمخودم را سائل این در نمی کردم چه می کردم
مصیب روزوشب گوید؛ اگردرآتش هجرشدلم را هُرم خاکستر نمی کردم چه می کرد