ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم | | شکایت محضر داور نمی کردم چه می کردم |
تویی ساقیِّ جام من دوا و التیام من | | میِ عشق تو درساغر نمی کردم چه می کردم |
شدم مخمور و مست عطر تو ای نرگس نرجس | | ثنای چون تویی دلبر نمی کردم چه می کردم |
به هر درد و به هر محنت بود ورد زبان نامت | | اگر نام تو را ازبر نمی کردم چه می کردم |
نگین خوش تراش حلقه احساسمی مولا | | خیالت زیبِ انگشتر نمی کردم چه می کردم |
روانم یابن زهرا در پی خورشید رویت بود | | به دل مهر تو را زیور نمی کردم چه می کردم |
در این گرداب وانفسا اگر کشتیِّ جانم را | | به نام نامیت لنگر نمی کردم چه می کردم |
ز بس سنگ است در راهم کنندم تا که گمراهم | | نگاهت بر رهم منظر نمی کردم چه می کردم |
لهیب آتش عشقت دلم را مشتعل کرده | | خموشش زآب چشمم گرنمی کردم چه می کردم |
بهار زندگی بی عشق ومهر توخزان می شد | | اگر عشق تو را باور نمی کردم چه می کردم |
به کُنج دل تمنای وصالت خانه بُگزیده | | به یادت کنج دل بسترنمی کردم چه می کردم |
صلایَت کیمیای مِسّ ناپاک وجودم شد | | هوای زرگر و زر، گر نمی کردم چه می کردم |
گدای این درم یابن الحسن امّا در این فکرم | | خودم را سائل این در نمی کردم چه می کردم |
مصیب روزوشب گوید؛ اگردرآتش هجرش | | دلم را هُرم خاکستر نمی کردم چه می کرد |