شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =علی‌اصغر شیری | قالب = غزل | وزن =فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | موضوع =حضرت معصومه(س) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام
  | مطلع=شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = علی‌اصغر شیری
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =علی‌اصغر شیری
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  |قالب = غزل
  | وزن =فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
  |وزن = فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
  | موضوع =حضرت معصومه(س)
  |موضوع = ضرت معصومه(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات = ۶بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}
'''شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام''' مطلع شعری توسل گونه از سروده های شاعر آیینی، [[علی‌اصغر شیری]] درباره حضرت معصومه(س) است. این شعر آیینی در قالب غزل و در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن در شش بیت سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام|در هوای حق‌حق هر یاکریمش زنده‌ام}}
{{ب|شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام|در هوای حق‌حق هر یاکریمش زنده‌ام}}
خط ۲۶: خط ۲۳:
{{ب|دود اسفند حرم حرزالامان شهر شد|مطمئن هستم که من با این شمیمش زنده‌ام}}
{{ب|دود اسفند حرم حرزالامان شهر شد|مطمئن هستم که من با این شمیمش زنده‌ام}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت معصومه(س)]]
[[رده:شعر در قالب غزل]]
[[رده:شاعران معاصر]]

نسخهٔ ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۴

شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌ام از
علی‌اصغر شیری



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: ضرت معصومه(س)
شهر من قم نیست اما در حریمش زنده‌امدر هوای حق‌حق هر یاکریمش زنده‌ام
در حرم در خلوت شب‌های احیا تا سحرمحو کاشی‌های رحمان و رحیمش زنده‌ام
در هوای تازه‌اش هر دم مداوا می‌شومهر نفس با ربناهای نسیمش زنده‌ام
من پر از شب‌های پروین‌خوانی‌ام کنج حرمتا سحر با قصۀ اشک یتیمش زنده‌ام
در میان تیمچه، در ازدحام رنگ‌هادر میان نقش بازار قدیمش زنده‌ام
دود اسفند حرم حرزالامان شهر شدمطمئن هستم که من با این شمیمش زنده‌ام