ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش
  | مطلع=ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = جودی خراسانی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =جودی خراسانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =مرثیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۱۲بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش''' مطلع شعری از [[جودی خراسانی]] در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در دوازده بیت سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش|به کجا رفت و چه رو داد و چه آمد به سرش}}
{{ب|ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش|به کجا رفت و چه رو داد و چه آمد به سرش}}
خط ۳۲: خط ۳۰:
{{ب|نشنود نوح به ‌جز نوحه، یقین تا محشر|اوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش}}
{{ب|نشنود نوح به ‌جز نوحه، یقین تا محشر|اوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]
[[رده:شعرهای کهن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۵

ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش از
جودی خراسانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرشبه کجا رفت و چه رو داد و چه آمد به سرش
به سراغ علی‌ اکبر ز حرم شد بیرونکشت خود را به یقین، بر سر جسم پسرش
ز غم قاسم ناکام درآمد از پای؟یا شکست از غم هجران برادر، کمرش؟
شد یقینم که در این دشت بلا گشت شهیدکه نیفتاد سوی خیمه دگر او، گذرش
کسی از خاک، سرش بر سر زانو بگرفت؟یا روی خاک فتاده رخ هم‌چون قمرش؟
قطره‌ای آب کسی بر گلوی خشکش ریخت؟یا که اندر لب شط، تشنه بریدند سرش؟
پهلویش چاک شد از نیزه‌ی بیداد سنان؟یا که سوراخ شد از ناوک پیکان، جگرش؟
نوک پیکان چو به حلق علی‌ اصغر جا کردبود بابم به چه حال، از غم یکتا‌گهرش؟
سر «عبداللَّه» او را ز دم خنجر کیندم آخر که جدا کرد به پیش نظرش؟
زیر تیغ ستم اندر دم جان دادن اوکرد با او چه ستم، قاتل بیدادگرش؟
تا نتازند بر او اسب، بُرو سوی نجفخبر قتل پسر را برسان بر پدرش
نشنود نوح به ‌جز نوحه، یقین تا محشراوفتد گر به سر تربت «جودی»، گذرش