راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان = راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
  | مطلع=راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = علی انسانی
  | نام شعر =سیر نمی شود دلم
  | مصحح =  
  | نام شاعر =علی انسانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب = غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =  
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت = مرثیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =
  | تعداد ابیات = ۶بیت
| سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت = شعر زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع) هنگام دیدن سر او بر نیزه ها را بیان می‌کند.
}}
}}


{{همچنین ببینید|علی انسانی}}
'''راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم ''' را [[علی انسانی]] درباره [[امام حسین(ع)]] سروده است. این شعر غزل در گونه مرثیه در شش بیت سروده شده است.  علی انسانی شعر «راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم» را در زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع) هنگام دیدن سر او بر نیزه ها سروده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم|سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم}}
{{ب|راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم|سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم}}
خط ۲۷: خط ۲۴:
{{ب|رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد|خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کنم}}
{{ب|رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد|خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کنم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۰

راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم از
علی انسانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
شعر زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع) هنگام دیدن سر او بر نیزه ها را بیان می‌کند.


راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنمسیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم
ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشمچو با توام، از این میان کجا کناره می کنم
گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبانز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم
به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شدگریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم
هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپیگاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم
رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زدخنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کنم