روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من
  | مطلع=روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = محمدعلی مجاهدی
  | نام شعر =خزان محبت
  | مصحح =  
  | نام شاعر =محمدعلی مجاهدی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن = مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن
  |وزن = مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن
  | موضوع =حضرت رقیه(س)
  |موضوع = حضرت رقیه(س)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من''' را شاعر آیینی [[محمدعلی مجاهدی]] درباره حضرت رقیه(س) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در هشت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من|سرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من}}
{{ب|روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من|سرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من}}
خط ۲۸: خط ۲۵:
{{ب|آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده‌ای را|شاخه گلی می‌گذارند بر مدفن کوچک من}}
{{ب|آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده‌ای را|شاخه گلی می‌گذارند بر مدفن کوچک من}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت رقیه(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۹

روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک من از
محمدعلی مجاهدی



در قالب غزل

با وزن مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن

موضوع: حضرت رقیه(س)


روح بزرگش دمیده‌ست جان در تن کوچک منسرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من
یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم، ببینیددستان خود حلقه کرده‌ست بر گردن کوچک من
می‌خواستم از یتیمی، از غربت خود بنالمدیدم سر خود نهاده‌ست بر دامن کوچک من
در این خزان محبت، دارم دلی داغ‌پرورهفتاد و دو لاله رُسته‌ست از گلشن کوچک من
از کربلا تا مدینه گل‌فرش داغ دل ماستبا ردّ پایی که مانده‌ست از دشمن کوچک من
دنیا چه بی‌اعتبار است در پیش چشمی که دیده‌ستدارالامان جهان را در مأمن کوچک من
آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده‌ای راشاخه گلی می‌گذارند بر مدفن کوچک من