روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =سروش اصفهانی | قالب =غزل | وزن = | موضوع =امام حسین(ع) | مناسبت = | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۸بیت | منبع = }} '''روزی چنا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت
  | مطلع=روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = سروش اصفهانی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سروش اصفهانی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =  
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت =
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت''' را شاعر آیینی [[سروش اصفهانی]] درباره امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه در هشت بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت|جوری ستاره کرد که خود در گمان نداشت}}
{{ب|روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت|جوری ستاره کرد که خود در گمان نداشت}}
خط ۲۸: خط ۲۶:
{{ب|گفتم که از جسارت قاتل کنم حدیث|لیکن سروش ناطقه، یارای آن نداشت}}
{{ب|گفتم که از جسارت قاتل کنم حدیث|لیکن سروش ناطقه، یارای آن نداشت}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع امام حسین(ع)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۵

روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت از
سروش اصفهانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشتجوری ستاره کرد که خود در گمان نداشت
دانی دراز بود چرا روز قتل شاه؟زیرا که قوّت حرکت، آسمان نداشت
گشتند یاوران، همه مقتول و یاوریکش آورد سمند و بگیرد عنان نداشت
فریاد از آن زمان! که گرفتند گِرد ویراه برون شتافتن از آن میان نداشت
جسمش هزار پاره و بر جسم خویشتندل‌سوز جز جراحت تیر و سنان نداشت
افتاد بر زمین و ز بس زخم بر تنشچندان‌ که بر زمین بنشیند، توان نداشت
می‌رفت خون ز حلقش و با حق جز این سخنکز جُرم شیعیان بگذر، بر زبان نداشت
گفتم که از جسارت قاتل کنم حدیثلیکن سروش ناطقه، یارای آن نداشت