رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
  | مطلع=رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
  | تصویر =  
  | نام شعر=زینت دوش نبی
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = سیدحمیدرضا برقعی
  | نام شعر =زینت دوش نبی
  | مصحح =  
  | نام شاعر =سیدحمیدرضا برقعی
  | بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  |قالب =غزل
  | وزن =  
  |وزن =  
  | موضوع =امام حسین(ع)
  |موضوع = امام حسین(ع)
  | مناسبت = مرثیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
| بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۷بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =  
  | یادداشت =
}}
}}


'''رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد''' غزل شعری از  [[سیدحمیدرضا برقعی]] درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن و در هفت بیت سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد|پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد}}
{{ب|رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد|پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد}}
خط ۲۷: خط ۲۵:
{{ب|نفهمیدند طاها را نفهمیدند یاسین را|به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد}}
{{ب|نفهمیدند طاها را نفهمیدند یاسین را|به چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:اشعار عاشورایی]]
[[رده:شعر آیینی]]
[[رده:شاعر آیینی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۵

رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد زینت دوش نبی از
سیدحمیدرضا برقعی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتادپر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاکدمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قَسِیُّ القلب شد آتشبه جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیستکه چشمش سوی خیمه، لحظه‌های واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سربسته می‌گویمزبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخم‌هایت رااگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طاها را نفهمیدند یاسین رابه چوب خیزران دندانه‌ای از حرف سین افتاد