چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شعر | عنوان =چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد | تصویر = | توضیح تصویر = | نام شعر = | نام شاعر =جواد هاشمی | قالب =غزل | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن | موضوع =حضرت زهرا(س) | مناسبت =فاطمیه | زمان سرایش = معاصر | زبان = فارسی | تعداد ابیات =۸بیت...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد
  | مطلع=چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
| شاعر = جواد هاشمی
  | نام شعر =
  | مصحح =  
  | نام شاعر =جواد هاشمی
  | بخشی از دیوان =
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | قالب =غزل
  | قالب =غزل
  | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن
  | وزن =فاعلاتن مفاعلن فعلن
  | موضوع =حضرت زهرا(س)
  | موضوع =حضرت زهرا(س)
  | مناسبت =فاطمیه
  | قبلی =
  | زمان سرایش = معاصر
  | بعدی =  
  | زبان = فارسی
  | سال خورشیدی =  
  | تعداد ابیات =۸بیت
  | سال میلادی =
  | منبع =  
  | سال قمری =
| یادداشت =
}}
}}
{{شعر}}


'''چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد''' مطلع شعری از [[جواد هاشمی]] در گونه مصیبت درباره حضرت زهرا(س) است. این شعر در قالب غزل در هشت بیت با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{ب|چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد|آخر دعاي نيمه شبت، مستجاب شد}}
{{ب|چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد|آخر دعاي نيمه شبت، مستجاب شد}}
{{ب|پروانه وار دور تو گشتم ولی دريغ|پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد}}
{{ب|پروانه وار دور تو گشتم ولی دريغ|پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد}}
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{ب|يك نيمْ شب نخفت، دو چشم علي ولی|بخت علي، براي هميشه، به خواب شد}}
{{ب|يك نيمْ شب نخفت، دو چشم علي ولی|بخت علي، براي هميشه، به خواب شد}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زهرا(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۸

چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد از
جواد هاشمی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)
چون شمع قطره قطره وجود تو آب شدآخر دعاي نيمه شبت، مستجاب شد
پروانه وار دور تو گشتم ولی دريغپروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد
با بودنت، سلام علي، يك جواب داشتآن يك سلام هم پس از اين بی جواب شد
با من حساب داشت عدو از غدير خماز من تو را گرفت و دگر بی حساب شد
ياد جوانــي تو، مرا پيــر مي‌كندآخر چه کس خميده به عهد شباب شد
خانه نشينِ روزم و خانه به دوشِ شبگر چه علي بدون تو، خانه خراب شد
گلچين به طعنه گفت كه ديدي به دست منهم غنچه‌ي تو پرپر و هم گل، گلاب شد
يك نيمْ شب نخفت، دو چشم علي ولیبخت علي، براي هميشه، به خواب شد