چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد | | آخر دعاي نيمه شبت، مستجاب شد |
پروانه وار دور تو گشتم ولی دريغ | | پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد |
با بودنت، سلام علي، يك جواب داشت | | آن يك سلام هم پس از اين بی جواب شد |
با من حساب داشت عدو از غدير خم | | از من تو را گرفت و دگر بی حساب شد |
ياد جوانــي تو، مرا پيــر ميكند | | آخر چه کس خميده به عهد شباب شد |
خانه نشينِ روزم و خانه به دوشِ شب | | گر چه علي بدون تو، خانه خراب شد |
گلچين به طعنه گفت كه ديدي به دست من | | هم غنچهي تو پرپر و هم گل، گلاب شد |
يك نيمْ شب نخفت، دو چشم علي ولی | | بخت علي، براي هميشه، به خواب شد |