شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت

از ویکی تراث
شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت
اطلاعات شعر
نام شعرعابر دلخسته
نام شاعریوسف رحیمی
قالبغزل
وزنفاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
موضوعحضرت مسلم(ع)
مناسبتنهم ذی الحجه
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۷بیت


شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت مطلع شعری از یوسف رحیمی درباره حضرت مسلم(ع) است. این شعر در قالب غزل و در گونه مرثیه با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و در هفت بیت سروده شده است.

متن شعر

شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشتبار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسیعابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت
بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروشوقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت
می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگینخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آهنسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت
روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبودسرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اشجز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت


پانویس

منابع