ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور

از ویکی تراث

ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور
اطلاعات شعر
نام شاعرنیر تبریزی
قالبغزل
وزنمفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
موضوعامام حسین(ع)
مناسبتعاشورا
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۹بیت


ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور مطلع شعری از نیر تبریزی در گونه مرثیه درباره امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل در نه بیت با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است.

متن شعر

ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حوربی‌تو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
دیده‌ها، گو همه دریا ‌شو و دریا، همه خونکه پس از قتل تو، منسوخ شد آیین سرور
دیر ترسا و سرِ سبط رسول مدنی؟آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده‌ست، که داده‌ست نشان؟میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بی‌تن که شنیده‌ست به لب، آیۀ کهف؟یا که دیده‌ست به مشکات تنور، آیۀ نور؟
جان فدای تو! که از حالت جان‌بازی تودر طف ماریه از یاد بشد، شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوتحوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
غرق دریای تحیّر ز لب خشک تو، نوحدست حسرت به دل، از صبر تو، ایّوب صبور
انبیا محو تماشا و ملائک، مبهوتشمر، سرشار تمنّا و تو، سرگرم حضور

پانویس

منابع

مطلع شعری از نیر تبریزی در گونه مرثیه امام حسین(ع) است. این شعر در قالب غزل که در شانزده بیت با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن سروده شده است.

متن شعر

ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حوربی تو عالم همه ماتم‌گده تا نفخهٔ صور
خاک‌بیزان به سر اندر سر نعش تو بناتاشگریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیمای سَرت سِرّ انا الله و سنان نخلهٔ طور
دیده‌ها گو همه دریا شو و دریا همه خونکه پس از قتل تو منسوخ شد آئین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریزبهر ماتم زده کاشانه چه ظلمات و چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزیدخاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
دیر ترسا و سر سبط رسول مدنیآه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و است که داده است نشانمیزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور
سر بی‌تن که شنیده است به لب آیهٔ کهفیا که دیده است بمشکوه تنور آیۀ نور
جان فدای تو که ؟؟ جانبازی تودر طف ماریه ؟؟ بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوتحوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا عمه بر غلغلۀ دیو و پریسطح غیرا همه پر ولولهٔ وحش و طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوحدست حسرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنانمصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده درازآهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملایک مبهوتشمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور

پانویس

منابع