سوار گمشده را از میان راه گرفتی
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | قاسم صرافان |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | حر بن یزید ریاحی(ع) |
مناسبت | مرثیه |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۸بیت |
سوار گمشده را از میان راه گرفتی شعری از قاسم صرافان از شعرای آیینی معاصر است. این شعر مرثیه گونه در قالب غزل در هشت بیت در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن با موضوع حر بن یزید ریاحی(ع) سروده شده است.
متن شعر
سوار گمشده را از میان راه گرفتی | چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی | |
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم | مرا به تیر نگاهی تو بیسپاه گرفتی | |
چگونه آب نگردم؟ که دست یخزدهام را | دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی | |
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود | حسین فاطمه میگفتم اشتباه گرفتی | |
شنیدهام که تو نوحی نه، مهربانتر از اویی | که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی | |
نشاندهای به لبانت، چنان تبسم گرمی | که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی | |
چه کردهام، که سرم را گرفتهای تو به دامن؟ | چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟ | |
به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی | که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی |