تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شعر | تا تو شدی کشته و ما |
نام شاعر | غروی اصفهانی |
قالب | ترکیب بند(بند۱۵) |
موضوع | امام حسین(ع) |
مناسبت | مرثیه عاشورایی |
زمان سرایش | معاصر |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۹بیت |
تا تو شدی کشته ما بیسر و سامان شدیم را غروی اصفهانی درباره امام حسین(ع) سروده است.
معرفی
« تا تو شدی کشته ما بیسر و سامان شدیم» اثر شعری غروی اصفهانی است. این شعر مرثیه بند پانزدهم از ترکیب بند شانزده بندی است که در نه بیت سروده شده است. غروی اصفهانی شعر « تا تو شدی کشته ما بیسر و سامان شدیم» را در وصف مصائب امام حسین(ع) در روز عاشورا سروده است.
متن شعر
تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم | یکسره سرگشتهی کوه و بیابان شدیم | |
خیمه و خرگاه ما، رفت به باد فنا | به لجّهی غم اسیر، دچار توفان شدیم | |
از فلک عزّ و جاه، به روی خاک سیاه | به چاه غم سرنگون، چو ماه کنعان شدیم | |
ز کعبهی کوی تو، به حسرت روی تو | به حلقهی فرقهای، ز بتپرستان شدیم | |
ای سر تو بر سنان! شمع ره کاروان | به مهر روی تو ما، شهرهی دوران شدیم | |
ز جور خونخوارگان، تو سربلندیّ و ما | ز دست نظّارگان، سر به گریبان شدیم | |
پردهگیان تو را، حجات عزّت درید | تا که تماشاگه، پردهنشینان شدیم | |
گاه به زندان غم، حلقهی ماتمزده | به کنج ویرانه گاه، چو گنج شایان شدیم | |
چو ساربان عزا، نواخت بانگ رحیل | سر تو شد روی نی، گمشدگان را دلیل |