اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را

از ویکی تراث
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
اطلاعات شعر
نام شعربه همراه مسافر
نام شاعرعلی انسانی
قالبغزل
موضوعامام حسین(ع)•سکینه
مناسبتوداع سکینه
زمان سرایشمعاصر
زبانفارسی
تعداد ابیات۸بیت
منبعدل سنگ آب شد


اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را غزل شعری اثر علی انسانی است. این شعر در گونه مرثیه با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است. این شعر در هشت بیت درباره وداع حضرت سکینه با پدرش امام حسین(ع) سروده شده است.

متن شعر

اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود رانگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّاییکه در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکانبه روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشدبزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیستبرو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را
ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسیدمگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچاربه دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیستچرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را

پانویس

منابع

دل سنگ آب شد