ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | سعدی شیرازی |
قالب | غزل |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | انتظار |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۸بیت |
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی از اشعار انتظار گونه شاعر قدیمی سید محمد شیرازی (رضوانی) است. این شعر در قالب غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن و فضای شعری عرفانی، معنوی در هشت بیت سروده شده است.
متن شعر
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی | جهان و هرچه در او هست صورتاند و تو جانی | |
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت | که هرکه را تو بگیری ز خویشتن برهانی | |
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی | مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی | |
تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت | ز پردهها به درافتاد رازهای نهانی | |
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد | تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی | |
چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت | ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی | |
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم | تو میروی به سلامت سلام ما برسانی | |
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد | اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی |