ای جان باب از چه نگیری به بر مرا
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | وصال شیرازی |
قالب | غزل |
موضوع | امام حسین(ع) |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۰ بیت |
ای جان باب از چه نگیری به بر مرا مطلع شعری درباره امام حسین(ع) اثر طبع وصال شیرازی شاعر ایرانی است. این شعر در ده بیت در قالب غزل در گونه مرثیه سروده شده است.
متن شعر
الگو:بفرصت نمانْد و میرود از دست، کاروان
ای جان باب از چه نگیری به بر مرا | افکندهای چو اشک، چرا از نظر مرا؟ | |
ای مهربان پدر ز چه نامهربان شدی؟ | مهر تو بیشتر بُد از این پیشتر مرا | |
رنجیدهای ز من که جوابم نمیدهی؟ | دستی به رو بکش، غمی از دل ببَر مرا | |
نه پرسشی، نه مرحمتی، نه نوازشی | طاقت نمانده، جان پدر! آن قَدَر مرا | |
با همرهان، طریق وفا را مده ز دست | هر جا که میروی، ببَر، ای همسفر! مرا | |
زین همرهان کجا دگر امّید یاری است؟ | چون نیم ره، به جای گذارَد پدر مرا | |
خورشید من، تو بودی و ماهم تو، بیرُخت | گو روز، تیره شو، شب از آن تیرهتر مرا | |
شمر ار نکشت، درد یتیمی مرا کُشد | هر چند زندهام، ز شهیدان شِمَر مرا | |
این تشنهکام را ز چه آبی نمیدهی؟ | زین شِکوهها که رفت، جوابی نمیدهی؟ |