هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | سعدی شیرازی |
قالب | قصیده |
وزن | مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن |
موضوع | عرفانی توحیدی |
زمان سرایش | کهن |
زبان | فارسی کهن |
تعداد ابیات | ۱۰بیت |
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم شعری قدیمی از شاعر ایرانی سعدی شیرازی است. این شعر در قالب غزل در ده بیت با موضوع عرفانی توحیدی است. این شعر با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن سروده است
متن شعر
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم | نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم | |
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم | شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم | |
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد | دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم | |
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی | که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم | |
من رمیدهدل آن به که در سماع نیایم | که گر به پای درآیم به در برند به دوشم | |
بیا به صلح من امروز در کنار من امشب | که دیده خواب نکردهست از انتظار تو دوشم | |
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم | که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم | |
به زخمخورده حکایت کنم ز دست جراحت | که تندرست، ملامت کند چو من بخروشم | |
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن | سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم؟ | |
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل | و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم |