ای دل به یمن سلطنت فقر شاه باش
اطلاعات شعر | |
---|---|
نام شاعر | محیط قمی |
قالب | غزل |
وزن | مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن |
موضوع | امام علی(ع) |
زبان | فارسی |
تعداد ابیات | ۱۲بیت |
ای دل به یمن سلطنت فقر شاه باش مطلع شعری از محیط قمی از شاعران ایرانی است. این شعر در قالب غزل دردوازده بیت درباره امام علی(ع) در گونه منقبت با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن سروده است.
متن شعر
ای دل به یمن سلطنت فقر شاه باش | بی پا و سرپناه سریر و کلاه باش | |
با نیستی بساز و غم بیش و کم مخور | بر بیش و کم هر آن چه بود پادشاه باش | |
تا کی سپید جامه توان بود و دل سیاه؟ | یک چند دل سپید و مرقع سیاه باش | |
طی طریق پرخطر عشقت آرزو است | وارسته از دو کون، چو مردان راه باش | |
آزادیت هوا است، ره خواجگان گزید | از خیل بندگان ولی الاه، باش | |
در گلشن زمانه اگر گل نمی شوی | خود خوار هم مباش، خدا را گیاه باش | |
بگریز در پناه شه اولیاء، علی | از حادثات دور فلک، در پناه باش | |
ای جان مقیم درگه والای شاه شو | چون عرش خاکسار، در آن بارگاه باش | |
ای دیده کسب نور، از آن آستانه کن | و آن گاه نوربخش به خورشید و ماه باش | |
ما را شفاعتش طلبد چون گنهکار | ای تن مدام، غرقه ی بحر گناه باش | |
از جان و دل غلام غلامان حیدرم | یا رب مرا به صدق ارادت گواه باش | |
ای عذرخواه نامه سیاهان، به روز حشر | جرم «محیط» را بر حق، عذرخواه باش |