تو کیستی که ز دستت بهار می‌ریزد

از ویکی تراث
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۹ توسط Eskandari (بحث | مشارکت‌ها)

تو کیستی که ز دستت بهار می‌ ریزد از
غلامرضا شکوهی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)

متن شعر

تو کیستی که ز دستت بهار می‌ریزدبهار در قدمت برگ و بار می‌ریزد
ز چشم گرم تو خورشید، نور می‌گیردچو مِهرِ روی تو بر شام تار می‌ریزد
به زیر پای تو، ای یاس گلشن یاسیننسیم عشق، گل انتظار می‌ریزد
چو عطر آمدنت را به سینه می‌کارند،ز روی آینۀ دل، غبار می‌ریزد
به باغ، حضرت گل دست و روی می‌شویدچو طرح یاد تو در جویبار می‌ریزد
نگاه عاطفه از بس به انتظار نشستز دست هر مژه‌اش آبشار می‌ریزد
چراغ گل به شبستان باغ می‌تابدچو اشک شوق تو، بر لاله‌زار می‌ریزد
تو سر رسیدی و از شوق، گیسوان درختبه روی آینۀ چشمه‌سار می‌ریزد
شمیم نام تو وقتی سفر کند با بادگلاب از نفس روزگار می‌ریزد