ز سرشک دیده خاک عرفات را بشویم
ز سرشک دیده خاک عرفات را بشویماز غلامرضا سازگاردر قالب غزلموضوع: امام عصر(ع) |
ز سرشک دیده خاک عرفات را بشویم | به منا و یا به مشعر به کجا تو را بجویم؟ | |
تو اگر به منکنی پشت، چه کسی به منکند رو؟ | من اگر به تو نگویم به که درد خود بگویم؟ | |
اگرم ز در برانی دگر آبرو ندارم | به خدا نمیگذاری که بریزد آبرویم | |
به گناه بیشمارم، ز تو سخت شرمسارم | خجلم از این که حتی نمیآوری به رویم | |
من اگر تو را ندیدم تو به من گشای چشمی | چه شود به یک نگاهت بدهند شستشویم؟ | |
تو کنار من نشستی و من از تو دور ماندم | قدمت به روی چشمم قدمی بیا به سویم | |
من اگر سیاه رویم تو تمام چشم لطفی | به سیاهیام نبینی که سفید گشته مویم | |
ز هوا پرم درونم چو درون طبل خالی است | تو بیا و اکتفا کن ز کرم به های و هویم | |
تو به من تبسمی کن تو ز من بپرس حالی | که تمام عرض حالم شده عقده در گلویم | |
نگهی به «میثمت» کن که بوَد چو جام خالی | چه شود اگر بریزی تو شراب در سبویم |