کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلیاز مهدی جهانداردر قالب غزلبا وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنموضوع: مناجات با خدا(شب قدر) |
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی | هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی | |
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است | اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی | |
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس | تا الستانه و مستانه بگوییم بلی | |
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان | تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی | |
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث | خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی | |
ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند | قدرنشناسترین امت لات و هبلی | |
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز | همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی | |
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید | بحسین بن علیٍ بحسین بن علی |