گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است
گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس استاز محمد میرزاییبازرگانیدر قالب غزلبا وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلنموضوع: حضرت خدیجه(س) |
گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است | يک نفر بانوى سرشار از يقين باشد، بس است | |
مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست | همنشين رحمةٌللعالمين باشد بس است | |
عالَم از او روی برگردانَد او را بیم نیست | در دلِ پیغمبر خود بهترین باشد بس است | |
ديگران هم، همسر پيغمبرند اما فقط | مادر زهرا که «أمّ المؤمنين» باشد بس است | |
دخترش زهرا کجا و دختران اين و آن؟! | حاصل عمرش اگر تنها همين باشد بس است | |
دختر او مادرى کرده براى شيعيان | مادرى مثل خديجه در زمين باشد بس است | |
ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله... نه | نام ما تنها «گداى خوشهچين» باشد بس است | |
واژههاى گنگ و بىمعنا چه مىفهمند از او؟ | انتهاى شعر بايد نقطهچين باشد... بس است |