مرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرد
مرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرداز خوشدل تهرانیدر قالب غزلموضوع: حضرت رقیه(س) |
مرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرد | دید بس بیداد و بر پا رسم عدل و داد کرد | |
مرگ این دخت سه ساله شامیان و شام را | با خبر از راه حق چون خطبه سجاد کرد | |
کس نبود در شام آگه از علی و از حسین | مکتب آل علی با مرگ خود ایجاد کرد | |
در دل شب شد سر شه شمع و او پروانه اش | شور عشقش سوخت هم خاکسترش بر باد رفت | |
بود رأس شه گل و او بلبل و آن سرخ گل | بلبل بشکسته پر را از قفس آزاد کرد | |
هدیه کس از بهر دختر می فرستد رأس باب | آل سفیان خوب اولاد علی را شاد کرد | |
کرد کار خون بابش اشک آن طفل یتیم | واژگون بر فرق دشمن کاخ استبداد کرد | |
بهر غسلش حاجت آبی نبود غساله را | چون ز اشک زینب و کلثوم استمداد کرد | |
برد او جای کفن رخت اسیری زیر خاک | بین وفاداری او کز بی کفن ها یاد کرد | |
آهنین بندی که با خود برد همره زیر خاک | در فنای خصم، کار پتکی از پولاد کرد | |
در رثایت ای سه ساله دختر شاه شهید | خوشدل از سوز جگر این ناله و فریاد کرد |