آن زمانی که خدا بود و سماوات نبود | | خبر از نه فلک و دوزخ وجنات نبود |
نه قمر بود نه منظومه شمسی به مدار | | بی نیازی به جز از قاضی الحاجات نبود |
حور در پرده ابهام و ملك بی پر و بال | | نام آدم به سر دفتر اثبات نبود |
خلقت کل بشر داشت نه آب ونه گلی | | اثر از صومعه وپیر مناجات نبود |
کس نشان از حجرالاسود و از کعبه نداشت | | خبر از ماخلق وسر مهمات نبود |
عشق پنهان ونه دل بود ونه یک دلبر ناز | | سخن از هلهله وادی میقات نبود |
ماسوا این همه تصویر دل انگیز نداشت | | نور را با ظلمات اذن ملاقات نبود |
یک خدا بود، قدر قدرت وبی واهمه بود | | پیش رو آینه ای داشت که او فاطمه بود |