آن کشته‌‌ای که نیست جزایی برای او

    از ویکی تراث

    آن کشته‌‌ای که نیست جزایی، برای او از
    وفایی شوشتری



    در قالب غزل

    موضوع: امام حسین(ع)
    آن کشته‌‌ای که نیست جزایی، برای اوالّا خدای او که بُوَد خون‌بهای او
    آن کشته‌ای که حیدر و زهرا و مصطفیدارند صبح و شام به جنّت، عزای او
    آن کشته‌ای که داغ غمش را به باغ خُلدچیزی نمی‌بَرَد ز دل الّا لقای او
    آن کشته‌ای که شمّه‌ای از شرح ماتمشخوانْد از برای موسی عمران، خدای او
    آن کشتۀ جفا که جز او هیچ کشته‌ایهرگز نشد جدا، سر او از قفای او
    از سر چو شد عمامه و از دوش او رداگردید کبریای خدایی، ردای او
    کاش آن زمان که در ره جانان شد او فداجان جهانیان همه می‌شد، فدای او
    قربانی منای خلیل است، گر ذبیحهفتاد زآن فزون بُوَد اندر منای او
    دل تا ز جان بُرید و به جانان خویش بستدل‌های دوستان همه شد، آشنای او
    بهر لقا چو خویش فنا کرد در بقاشد تا ابد، لقای خدایی، لقای او
    معراج اوّلش، سر دوش پیمبر استمعراج آخرش ز هر اندیشه، برتر است