از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد

از ویکی تراث

از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد از
داوری شیرازی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
از زین فتاد و سر به سر خاک برنهادخاکم به سر چو او به سر خاک، سر نهاد
هر جا که سر نهاد بر آن ریگ‌های گرماز تاب رفت و باز به جای دگر نهاد
مرگ برادرش، کمرش را شکسته بودبرچید جامه را و به زیر کمر نهاد
بند از سپر گرفت و بیفکنْد بر زمینتیغ از میان گشاد و به روی سپر نهاد
اشکش ز دیده جاری و از تاب تشنگیلب‌های خشک را به ره چشم ‌تر نهاد
هر جا که درد داشت، بر او می‌گذاشت، دستای درد بر دلم! که به دل، بیش‌تر نهاد
از بس رسیده بود، بر او تیر چار ‌پرچون مرغ پرشکسته، سری زیر پر نهاد
تا جای داشت داد به تن، جای زخم تیرجز دل که جای زخمِ فراقِ پسر نهاد
جانش هوای بارگه کبریا نمودتن را برای دشمن بیداد‌گر نهاد
آه از دمی که شمر لعین، رو به شاه کردروز جهان و نامۀ خود را سیاه کرد