این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟ | در صدف دل، محشر عظماست | |
سوزِ چه عشقیست؟ شور به پا کرد | زخمِ چه داغیست؟ این همه زیباست! | |
«محتشم» از دور، بانگ برآورد: | باز چه شوریست؟ باز چه غوغاست؟ | |
عشق مکرّر، گفت به آن قوم: | تشنهٔ خنجر، حنجرهٔ ماست | |
رأس شهیدان، بر سر نیزهست | دست علمدار، بر لب دریاست | |
این که پریشان، بر لب گودال | مویهکنان است، حضرت زهراست |