ای ماه خون گرفته که امشب برآمدی
ای ماه خون گرفته که امشب برآمدیاز سید رضامؤیددر قالب غزلموضوع: حضرت رقیه(س) |
ای ماه خون گرفته که امشب برآمدی | نازم سرت به سر کشی از دختر آمدی | |
تو باغبان عشقی و از دشت لاله ها | در پیش یک چمن گل نیلوفر آمدی | |
دشمن گرفته کلبه مارا زچار سو | ای دلنواز من زکدامین در آمدی | |
راضی به زحمت تو نبودم که این چنین | بر دیدن رقیه خود با سر آمدی | |
جان منی که بر لب من آمدی پدر | عمر منی که گوشه ویران سر آمدی | |
ای از سفر رسیده چه آوردی ارمغان | دست تهی چرا به بر دختر آمدی | |
یادم بود که رفتی و اصغر به دوش تو | اینک چرا بدون علی اصغر آمدی | |
از بزم ما خرابه نشینان دگر مرو | ای ماه خون گرفته که امشب برامدی |