باب خود امشب در این ویرانه مهمان می کنم

از ویکی تراث
باب خود امشب در این ویرانه مهمان می کنماز علی انسانیدر قالب غزلموضوع: حضرت رقیه(س)
باب خود امشب در این ویرانه مهمان می کنمزینت دوش نبی را زیب دامان می کنم
موی من در خردسالی گر پریشان شد چه غمعالمی را زین پریشانی پریشان می کنم
میزبان گردد خجل گر بی خبر مهمان رسدعذرخواهی ز تو ای فرخنده مهمان می کنم
ماه رویت چون به زیر ابر خون پنهان شدهچهره ات را شستشو با آب چشمان می کنم
قصدم اینست از جنایات یزید آگه شویورنه ای بابا رخم را از تو پنهان می کنم
گر تو کردی کربلا را مرکز عشق و وفامنهم این ویرانه را یک شعبه از آن می کنم
کنج ویران با سپاه اشک و آه خویشتنکاخ ظلم خصم را با خاک یکسان می کنم
این جوابی بود انسانی به آن شاعر که گفتعمه جان امشب ز هجر باب افغان می کنم