با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک

از ویکی تراث

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک از
فاضل نظری



در قالب غزل

موضوع: حضرت عباس(ع)


با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاکلَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک
مشک دور از دست گریان است و قدری دورترمانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک
عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَلخاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک
کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوفتشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟
یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدیتا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک
داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیستنور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک