بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته
بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته | به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته | |
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن | تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته | |
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش | تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته | |
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار | بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته | |
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم | بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته | |
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب | بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته | |
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او | کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته |